سه‌شنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۳

اين معما رو يکی از دوستام برام فرستاده که به‌نظرم جالب اومد. ظاهرا هم اين معما سوالی بوده که يک شرکت برای استخدام يک نفر از ميان دويست متقاضی از اونا پرسيده:


در يک شب فوق‌العاده طوفانی و سرد شما در ماشينتان مشغول رانندگی هستيد که از مقابل يک ايستگاه اتوبوس رد می‌شويد و می‌بينيد سه نفر آن‌جا منتظر آمدن اتوبوس ايستاده‌اند:

۱ـ يک بانوی پير که به نظر می‌رسد در حال مرگ است.

۲ـ‌ يک دوست قديمی که يک‌بار جان شما را نجات داده است.

۳ـ زن ( يا مرد ) کاملی که هميشه شما در روياهايتان دنبالش می‌گشته‌ايد.

به کدام‌يک از آن‌ها مايليد پيش‌نهاد بدهيد که سوار ماشين شوند، با اين شرط که بدانيد شما فقط می‌توانيد يک مسافر در ماشينتان سوار کنيد؟

ظاهرا با يک وضع دشوار روبه‌رو هستيم. از لحاظ اخلاقی:

شما بايد بانوی پير را سوار کنيد و جانش را نجات دهيد چون در حال مرگ است.

شما بايد دوست‌تان را سوار کنيد چون او يک‌بار جان شما را نجات داده و مديون وی هستيد و حالا اين شانس را يافته‌ايد که جبران کنيد.

و شما بايد زن يا مرد کاملی که هميشه در روياهايتنان دنبالش می‌گشته‌ايد را سوار کنيد چون ممکن است ديگر هيچگاه در زندگی او را ملاقات نکنيد.


فکر می‌کنيد فردی که استخدام شده چه جوابی داده؟

پی‌نوشت:
لطفا اگر معما را قبلا خوانده‌ايد و جوابش را می‌دانيد پاسخ ندهيد.

هیچ نظری موجود نیست: