جناب آقای احمدینژاد؛
بهعنوان يکی از مخالفين شما و با وجود همهی تقلبهای رخ داده در طول انتخابات، که البته خودتان بهتر میدانيد؛ به انتخاب مردم کشورم احترام میگذارم. به هر حال به واسطهی اين انتخاب، و به واسطهی پذيرش دمکراسی به مثابه يک روش، من، و همهی کسانی که مثل من فکر میکنند؛ ناچاريم برای چهار سال شما را تحمل کنيم. ما در انتخابات شکست خورديم. شکست را میپذيريم و به آن گردن مینهيم؛ اما نه به آن معنی که از حق خود به عنوان مخالف صرفنظر کنيم و به شما يادآوری نکنيم که:
۱ـ در بهترين شرايط، و با پذيرفتن اين فرض محال که در انتخابات تقلب گستردهای صورت نگرفته است؛ بر اساس آمارهای وزارتکشور، شما رای حداکثر ۳۵ درصد مردم را کسب کردهايد. بهعبارت ديگر ۶۵ درصد مردم شما را نمیخواهند.
۲ـ شما در حالی رييسجمهور شديد که حتی رای يکدرصد روشنفکران، نويسندگان، هنرمندان و به اصطلاح گروه نخبهی جامعه را هم در جيب خود نداريد. دمکراسی کميت میشناسد نه کيفيت، اما يادتان نرود رایتان را از چه طبقه و چه گروهی کسب کردهايد.
تودهای که به نظر من، فريب شعارهای عدالتخواهانه شما را خورد و به اميد رسيدن به وضعيت اقتصادی بهتر رای خود را به حساب شما ريخت. شما از احساسات بخشی از مردم سادهدل و کمآگاه کشورم سواستفاده کرديد و البته ماهرانه اين کار ار انجام داديد. اما فراموش نکنيد اين توده اگر توسط همان گروه نخبهای که به شما رای نداد؛ آموزش ببيند؛ اگر آگاه شود؛ اگر تفکر شما را بشناسد؛ قطعا از شما کناره خواهد گرفت.
جناب آقای احمدینژاد، آبراهام لينکن جملهی زيبايی دارد: همهی مردم را برای کوتاهمدت و بخشی از مردم را برای هميشه میتوان فريفت؛ اما همهی مردم را برای هميشه نمیتوان فريفت. نخبهگان، بخواهيد يا نخواهيد در جوامع تاثير گذارند. در جوامعی مثل جامعهی ما که در حال طی گذر تاريخی سنت به مدرنيته است؛ شايد تبليغات کرکننده برای کوتاه مدت تاثيرگذار باشد؛ اما شک نکنيد با آگاهی يافتن مردم که البته فرايندی زمانبر است؛ تاثير نخبهگان انکار ناپذير خواهد بود. شک نکنيد که در آن زمان، شما نمیتوانيد بر مردمی حکومت کنيد که ۹۹ درصد روشنفکرانش با شما مخالفاند.
۳ـ اصلاح ساختار اقتصادی جامعه بدون اصلاح ساختار سياسی، امکانپذير نيست. واضح است که شما نه به توسعهی سياسی اعتقاد داريد؛ نه به آزادی بيان اهميتی میدهيد و نه به گردش آزاد اطلاعات و نقش رسانهها. بهروشنی روزی را میبينم که شما ناتوان از انجام پروژههای اقتصادیتان، تنها باعث سزخوردگی تودههای طرفدارتان شدهايد.
۴ـ نظامی که امروز شما رييسجمهور آن هستيد؛ نظامی است که بدنهی آن روزبهروز لاغرتر میشود و مخالفانش روزبهروز بيشتر میشوند. جدای از گروههای اپوزوسيون خارج از کشور که مشی عمدهی آنها براندازی است؛ خوشبختانه برای ما و متاسفانه برای شما، طيف گروههای سياسی مخالف شما که فعاليت را در چارچوب قانون اساسی پذيرفتهاند و تلاش میکنند از طريق راهکارهای دمکراتيک و مدنی شما و بهطور کلی نهاد قدرت را نقد کنند؛ طيفی بسيار گسترده است.
به گروههايی مثل جبههی مشارکت، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، ملی ـ مذهبیها، نهضت آزادی، دفتر تحکيم وحدت و مجموعهی دانشجويان، بخشهايی از جريان نوگرای راست اضافه کنيد کروبی و مجمع روحانيون را که به طور کامل راه خود را از نظام جدا کردهاند؛ همچنين هاشمی زخمخورده و تکنوکراتهای کارگزاران.
اين ائتلاف که همهی گروههای آن با شدت و ضعف، روش اصلاحطلبی را مورد نظر دارند؛ اگر به انسجام رسند؛ خواهند توانست با حمايت افکار عمومی جلوی اقدامات افراطی و تندرویهای شما را بگيرند. خوشحالم که با اين وضعيت، نهتوان سرکوب گسترده را داريد، نه ابزار آن را و نه اصولا مردم و فرهنگ ايرانی، به شما اجازهی چنين کاری خواهد داد.
اما در آخر بايد بگويم شما با استفاده از نردبام دمکراسی به اين جایگاه رسيدهايد و اميدوارم اين نکته را فراموش نکنيد. چهار سال بعد شما را با استفاده از همين ابزار از اين نردبام به پايين خواهيم کشيد. آرزو نمیکنم که شما مشی خود را تغيير دهيد که رويای عبثی است. تنها اميدوارم در اين چهار سال خسارت کمتری به ايران وارد کنيد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر