دوشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۲

از يه پنکه عذرخواهی کردم. باور می کنين؟ قشنگ برگشتم بهش گفتم می بخشی که پاهاتون رو له کردم. خوابم مياد اين روزا همه ش. توی وان حموم ديروز صبح خوابم برد. چرا زودتر نميای؟ حالا چه فرقی می کنه پلاک 12 اين باشه يا اون يکی؟ مهم اينه که تو نيستی. اين آهنگه صداش بلنده. خوشم مياد. خوشم مياد پام رو تا ته رو گاز فشار بدم. چته بابا؟

پيکولو يا هر کوفتی که هست با سالاد شويد. نوشابه ی من سفيد باشه لطفا. قاطی نکردم. نترسين. چه طور گلشيری اگه اين طوری بنويسه می شه سيال ذهن، من بنويسم می گن يارو زده به سرش؟ آيدين کوچولو تر از خودش بود. با يه صدای آروم. گلی می گه برو ببين پيمان هوشمندزاده تو کافه شوکا نيست؟ چه جوری می شه يه نفرو آدم از ياهو مسنجرش حذف کنه؟ چه جوری می شه آدم يکی رو از زندگيش حذف کنه؟

می گه بهم نگو دهقون، اسم به اين قشنگی دارم. اين کافی شاپه چرا اين قدر خفنه؟ چه جوری شد که اين جوری شد؟ تو از کجا پيدات شد يوهو؟ الو؟ هستی؟ الو؟ الو؟

آب سيبش حسابی خوش رنگه. ويسکی هم. ولی اگه آدم اين همه ويسکی بخوره حتما شکوفه می زنه. راستی يه چيز جالب براتون بگم. اين بار که ماشينم رو بردم کارواش ديگه بارون نيومد، آقا کلاغه لطف کردن ريدن به ماشينم. حالا فرض کن ژو نو مو سبيه پا رو هم صرف کردم. حالم بهتر می شه اون وقت؟

می گه من دارم می پيچم تو گاندی، می گم من پشت چراغ قرمز جردنم. تو هميشه به من حس اضطراب انتقال می دی. چه منظره ای. من می خواستم بگم. می گه من رسيدم. می گم من هنوز پشت چراغ قرمزم. همه ی عمرم پشت چراغ بودم. حالا چه فرقی می کنه قرمز، زرد، سبز، آبی؟ چرا با هر کس و ناکسی شوخی می کنی؟

بالاخره اولين قرار وبلاگی زندگيم هم رفتم. آيدين اين آهنگ ها خيلی قشنگه. با بوی ادوکلن خودم قاطی شده. من چرا اين روزا دلم همش تنگ می شه؟ کاش بيشتر تو ترافيک بمونم، بيشتر گوش بدم. مرسی. فکر می کنی نفهميدم همون ادوکلنه؟ اين چه قراريه که من همه رو می شناسم؟ تو چرا نيستی؟ من سرم درد می کنه.

سياوش هم اومده؟ کدوم سياوش؟ قميشی؟ نه اون يکی. سايه می گه آيدين ديگه برنمی گرده. شرط می بندی؟ دهقون تو فکر می کنی آيدين برمی گرده؟ چرا می خندی؟ گلی چشماش برق می زنه وقتی می خواد بدجنسی کنه. برداشته يه ميل داده خطاب به آيدين، اون وقت فرستادش برای همه به جز آيدين. می گم از اخبار خاله زنکی وبلاگی چه خبر؟ سايه می گه خورشيد خانوم می خواد شوهر کنه. اين تقويمه حالا چی بود اين وسط؟ بايد چی بنويسم؟ چهارشنبه ميای تئاتر؟ پنج شنبه؟ الان نمی دونم.

هیچ نظری موجود نیست: