انگار من بودم
انگار من بودم
كه به خاطر تو
ابتدای جهان را ديدم
و تو نبودی
انگار من بودم
كه به خاطر تو
تمام قطارها را شمردم
كوپه به كوپه
و تو نبودی
انگار من بودم
كه قرن ها دوستت می داشتم
بيش از آن كه آدم
جغرافيای هوا را كشف كند
و تو نبودی
انگار من بودم
پشت درختان نزديك
كه استخوان هايم
ترك برمی داشت
و تو نبودی
انگار...
انگار من نبودم
و اين همه انگار بود
كه به شط شكی مدام می پيوست
و ... تو نبودی.
عادل بيابان گرد جوان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر