دوشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۲






انگار من بودم


انگار من بودم
كه به خاطر تو
ابتدای جهان را ديدم
و تو نبودی

انگار من بودم
كه به خاطر تو
تمام قطارها را شمردم
كوپه به كوپه
و تو نبودی

انگار من بودم
كه قرن ها دوستت می داشتم
بيش از آن كه آدم
جغرافيای هوا را كشف كند
و تو نبودی

انگار من بودم
پشت درختان نزديك
كه استخوان هايم
ترك برمی داشت
و تو نبودی

انگار...
انگار من نبودم
و اين همه انگار بود
كه به شط شكی مدام می پيوست
و ... تو نبودی.

عادل بيابان گرد جوان

هیچ نظری موجود نیست: