فلورانس
شنبه فلو بودم. ببين فکر می کنی رفتی روم باستان. آخر قديميه.
همه چی مال دو هزار سال قبله. مثلا يه کوچه ی کوچولو هست، می ری می بينی توش هزار تا مجسمه است!! تو هر کوچه ش همينه. مغازه هاش همه گالری نقاشيه. دست فروش ها هم نقاشی می فروشن. پيتزاهاشون رو توی تابلوی نقاشی می دن بخوری. ديوونه ان. تا کاغذ توالتاشون هم نقاشی قديمی دزد دريايه.
بعدش هم همه هم آدم حسابی و هنرمند.
يه ميليون ميدون قديمی داره. خيابونا همه سنگ فرش. تو يک کلام، يه موزه ی گنده. وای از کليساها که نگو. واسه ی من که ديگه دنيا تموم شد.
بعد هزارتا گروه موسيقی دارن که دائم موسيقی کلاسيک اجرا می کنن.
يه چيزی، بايد اين ژاپنی ها رو کشت! برو يه گوشه برين بعدش بيا عقب، بگو چه قشنگه، يهو هزار تا ژاپنی سر و کله شون پيدا می شه و زرت زرت عکس می گيرن. [...]خُلن!
دختراشون هم آخر خوشگلن.
يه جاهايی جنسا خيلی گرونه. مثلا يه دونه شرت زنونه گذاشته که همه ش فقط يه نخه ها. بعدش قيمتش هفت صد يورو.
تا توالت شورشون هم آخرين مد رو می پوشه مياد سر کار.
وای ديوونه ی فوتبالن. از تو هم بدتر. يعنی ديوونه ها. مثلا دارن صدام رو می گيرن، تی وی قطع می شه نتيجه ی فوتبال می گه!
خلاصه ش اين که بی شرفا خيلی خوشگلن.
راستی تو چرا ميل نمی دی؟ تهرون چه خبر؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر