سه‌شنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۲

ديدين بعضی داستانا يا فيلما رو آدم آخرشو يادشه ولی وسطاش يادش نيست؟ يعنی مثلا می‌دونه که آکتوره ته فيلم می‌ميره، اما دقيقا يادش نمياد چه جوری می‌شه که می‌ميره؟

الان يعنی به خصوص اين يه سال گذشته حس می کنم بازيگرِ نقشِ اول يه چنين فيلميم. نمی‌دونم هم آخر فيلمه کِيه؟ يه سال ديگه، دو سال ديگه يا پنج سال ديگه، ولی ته فيلمو قشنگ می‌دونم چه اتفاقی مییفته و حالا اين که اين وسطا چه اتفاقی ميفته راستش خيلی هم مهم نيست ...

مهم اون نمای آخر فيلمه که کلمه‌ی پايان روش مياد که اونم می‌دونم چيه ...

هیچ نظری موجود نیست: