سه‌شنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۳

نيم بتر

چرا مرا کامل نمی‌کنی؟
يا کاملا از من نمی‌کنی؟

در فاصله‌ی ولرمِ تکرار و حوصله
آمدنت راه نمی‌آيد
سيب‌ها ساکتند
و در بترِ نيم‌خورده
کسی می‌خواند:
امشب شبِ مهتاب نيست
و هيچ کس را نمی‌خواهم

دلم نارنج می‌خواهد
و فکر می‌کنم ای کاش
اتاقم يک پنجره بيشتر داشت.

گراناز موسوی



پی نوشت:
از اُرکات اومدم بيرون ...

هیچ نظری موجود نیست: