از وبلاگ عروسک کوکی:
تنهايی عميقترين واقعيت در وضع بشری است. انسان يگانه موجودی است كه میداند تنها است و يگانه موجودی است كه در پی يافتن ديگری است و ميل و عطش تحقق بخشيدن خويش در ديگری را در خود نهفته دارد.
انسان خود درد غربت و بازجستن روزگار وصل است؛ بنابر اين آنگاه كه او از خويشتن آگاه است؛ از نبود آن ديگری، يعنی از تنهاييش هم آگاه است.
عشق برای آنكه محقق شود بايد قوانين دنيای ما را زير پا بگذارد. عشق رسوا و خلاف قاعده است: جرمی است كه دو ستاره با خارج شدن از مدار مقررشان و به هم پيوستن در ميان فضا مرتكب میشوند.
بخشهايی از ديالکتيک تنهايی اوکتاويو پاز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر