با اين که تا اين لحظه تصميم ندارم در انتخابات شرکت کنم، اما بايد اعتراف کنم از اين که معين قبول کرد تو انتخابات به عنوان کانديدا باقی بمونه خوشحال شدم.
خوشحالیم به خاطر اينه که اميدوارم معين بياد چهارتا حرف درست حسابی تو سخنرانیهای تبليغاتیش که از صدا و سيما پخش میشه بزنه تا سطح توقع مردم به خصوص اون افرادی که میخوان رای بدن، از کانديداها بالا بره.
يعنی وقتی معين بياد از دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، مقابله با استبداد، مخالفت با نظارت استصوابی و شورای نگهبان، استفاده از نيروهای ملی مذهبی و زندانيان سياسی تو دولت آيندهش، آزادی نوع پوشش و ... حرف بزنه، طبعا وعدههای کانديداهای ديگه، مثل وعدههای اقتصادی و رفاه بيشتر و اينا خيلی به چشم نمياد.
حالا اگه صجبتهای معين و شعاراش تو اين مدت باقیمونده تا انتخابات تونست فضای مردهی سياسی الان رو ــ که توش بيشتر مردم نمیخوان تو انتخابات شرکت کنن ــ عوض کنه و نظرسنجیها نشون دادن معين رای مياره، اونوقت بايست تا آخرش وايسه و رئيسجمهور شه و زير حرفاش نزنه و اصلاحات رو پيش ببره و اما اگه باز فضا جوری بود که معين ديد رای نمياره و بيشتر مردم نمیخوان تو انتخابات شرکت کنن، میتونه یکي دو روز مونده به انتخابات انصراف بده تا يه عده که طرفدار اونن نرن رای بدن و رایشون هدر بره!
به هر حال شخصا يه جورايی خودمم گيجم. از يه طرف آدم حرفهای تحريم کنندگان انتخابات رو میشنوه و استدلالاشون رو میخونه و از طرف ديگه فکر که میشينه میکنه میبينه خب واقعا تحريم که کنيم انتخابات رو آخرش چی گيرمون مياد. من به شخصه و بدون هيچ رودرواسیای خيلی بيشتر خوشحال میشم توی اين کانديداهای شاهکار فعلی معين رئيسجمهور بشه. به نظرم حتی اگه مثل خاتمی نذارن کارايی که میخواد انجام بده، اما باز حداقل ساخت قدرت يکدست نمیشه و راست افراطی اقدامات خرکی نمیتونه بياد انجام بده و کشور رو به اف بده.
به نظر من ابراهيم نبوی درست میگه :
اگر معین می خواهد وامدار رهبری نشود، این را باید در بیست روز آینده و از همان آغاز ریاست جمهوری انجام دهد. او باید از ابتدا اعلام کند که به قصد تغییر وضعیت، مقابله با استبداد و دفاع از آزادی و حقوق بشر آمده است و از همگان بخواهد اگر با شورای نگهبان مخالفند به او رای بدهند. اگر چنین اعلام کند، نه رهبری و نه شورای نگهبان هیچ کاری نمی توانند بکنند و در مقابل گزینش ملت میان آزادی و استبداد قرار می گیرند. حاصل این انتخابات می تواند هم اعتماد مردم را به معین نشان بدهد و هم میزان مخالفت با وضع موجود را اعلام کند.
نتیجه: معین با اعلام شعار مخالفت با وضع موجود و دفاع از آزادی و حقوق بشر به میدان خواهد آمد. اگر مشارکت مردم و اقبال عمومی به او فراوان باشد، چون شعار معین معلوم و مشخص است، پس از انتخابات رهبری و اقتدارگرایان نمی توانند مشارکت مردم در انتخابات را نشانه تائید نظام بدانند، چرا که معین قبل از انتخابات اعلام کرده است که مردم برای اعلام مخالفت با وضع موجود به او رای بدهند.
یک استثناء: معین باید تا حد امکان به دادن شعارهای رادیکال بپردازد. در این صورت ممکن است در همین روزهای انتخابات اقتدارگرایان بازی انتخابات را به هم بزنند. شرایط داخلی و بین المللی به هیچ وجه نشان نمی دهد که اقتدارگرایان شهامت به هم زدن بازی انتخابات را داشته باشند.
آیا مردم چیزی را از دست خواهند داد؟ حامیان تحریم انتخابات خواستار آن هستند که با تشویق مردم به عدم مشارکت در انتخابات نشان بدهند که تا چه حد مردم با حکومت مخالفند. اگر معین به جای کناره گیری از انتخابات و تحریم آن، از مردم بخواهد به او به عنوان یک مخالف وضع موجود و برای تغییر قانون اساسی رای بدهند، در این صورت به جای اکثریت خاموش و منفعل مخالف حکومت، میزان اکثریت آشکار و فعال مخالف حکومت شمارش می شود. ممکن است طرفداران تحریم بگویند که اگر مردم به شعارهای مخالفت معین رای بدهند و او رئیس جمهور شود، ممکن است معین نیز پس از مدتی به شعار هایش و به مردم خیانت کند. اگر این فرض را بپذیریم اصل را بر آن گذاشته ایم که یا فردای 27 خرداد هیچ کس رئیس جمهور نیست، یا این که معتقدیم یکی از آن هفت نامزد دیگر بهتر از معین است و اگر یکی از آنان روی کار بیاید به مردم خیانت نخواهد کرد . این استدلال انکار موضع تحریم است.
حرفه ای ها و آماتورها: اگر قرار است بپذیریم که رئیس جمهور آینده قرار است بار تغییر وضع حاکم را بدوش بکشد و نه اینکه رئیس مجریه وضع موجود شود، رفتار حرفه ای سیاسی حکم می کند حامیان معین وارد انتخابات شوند و به جبران مافات هشت سال گذشته، همان سیاست فشار از سوی مردم و امتیاز گرفتن از سوی منتخبین مردم را پیش ببرند، با این تفاوت که این بار باید مردم را به گروه فشار برای حکومت تبدیل کرد، از فشارهای جهانی برای تغییرات داخلی استفاده کرد و گروه اپوزیسیون که به حکومت فشار می آورند، از گروهی که وارد حکومت می شوند تا تغییرات را انجام دهند جدا باشند. این یک رفتار حرفه ای سیاسی است. اما اگر قرار است باز هم صحنه سیاسی ما محل نمایش بازی آماتورها شود، همه جور می توان بازی کرد، معین می تواند کنار بکشد، شعار بدهد، استعفا کند، فریاد بزند یا هیچ کاری نکند.
و اگر مردم رای ندادند: یک موضوع می ماند و اين که اگر مردم به شعارهای رادیکال معین رای ندادند، معلوم می شود حرف خاتمی درست است که باز هم باید فرصت داد تا مردم آگاهی یابند و در جهت خواست آزادی های مدنی جلوبروند تا این خواست در جامعه عمیق تر شود و گرنه به دست آوردن آن به هرج و مرج می کشد، وقتی که مردم هنوز آماده اش نباشد. کاری که بعد از حمله نظامی آمريکا در عراق رخ داده و هنوز در افغانستان نتيجه نداده است.
پینوشت:
نظرخواهی من مدتيه نيست! کسی میدونه چه بلايی سرش اومده؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر