شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۴

و حالا در ابتدای يک راه سخت اما درست قرار داريم

مجيد محمدی می‌گويد:

اگر اين شكست اصلاح‌طلبان، آن‌ها را به سوی دو برنهاده‌ی نافرمانی مدنی (در مواردی كه حقوق شهروندان نقض می‌شود.) و سرمايه‌گذاری بيشتر بر سازماندهی نيروها و تقويت نهادهای مدنی سوق دهد، اين شكست را بايد به همه‌ی نيروهای دموكرات داخل كشور تبريك گفت. هم‌چنان بايد به دوستان حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی كه نامزد خود را برنده‌ی انتخابات در دور اول می‌دانستند، گفت: ”خوش‌حاليم كه از خواب بيدار شده‌ايد.“ البته اگر بيدار شده باشند.

با اين حرف مجيد محمدی عميقا موافقم. به‌نظر من نه‌تنها چيزی از دست نداده‌ايم، بلکه اگر نخواهيم احساساتی باشيم و ملودرام با قضيه برخورد کنيم؛ آن‌چه که اتفاق افتاد را بايد در کل به‌سود جنبش دموکراسی‌خواهی برای ايران بدانيم.

البته من هم مثل بيشتر شما احساس بدی دارم وقتی می‌بينم فردی مثل هاشمی يا احمدی‌نژاد قرار است رئيس‌جمهور کشورم شود، اما فقط احساس بدی دارم و وقتی منطقی به ماجرا نگاه می‌کنم؛ می‌بينم فاجعه‌ای رخ نداده است.

مجموعه دلايلی که برای اين ادعايم دارم را می‌توان در نوشته‌های زير پيدا کرد:

فشار از پايين، چانه‌زنی هم از پايين(۱)، احمد زيدآبادی
فشار از پايين، چانه‌زنی هم از پايين(۲)، احمد زيدآبادی
فشار از پايين، چانه‌زنی هم از پايين(۳)/ اصلاح طلبان در قدرت نمانند./، احمد زيدآبادی
فشار از پايين، چانه‌زنی هم از پايين(۴)/ راه اصلاح‌طلبی لزوما از بالا نمی‌گذرد./، احمد زيدآبادی
فشار از پايين، چانه‌زنی هم از پايين(۵)/ اصلاح‌طلبان تا چه حد مانع سركوب‌اند؟/، احمد زيدآبادی
فشار از پايين، چانه‌زنی هم از پايين(۶)/ راه ايران برای رسيدن به دموكراسی/، احمد زيدآبادی
فشار از پايين، چانه‌زنی هم از پايين(۷)/ راه ما جنبش عدم‌خشونت است./، احمد زيدآبادی

به‌هرحال، با احترام به همه‌ی دوستانی که در انتخابات شرکت کردند و به معين رای دادند و هم‌چنين ديگرانی که انتخابات را تحريم کردند؛ فکر می‌کنم بهتر است به‌جای آن‌که دنبال مقصر برای وضعيت پيش‌آمده بگرديم، به ادامه‌ی راه فکر کنيم که الان واقعا نيازمند شرکت، پی‌گيری،سماجت و پايش همه‌ی ما است.

از شکست در اين انتخابات بايد درس بگيريم، اشتباهات قبلی را تکرار نکنيم و بدانيم ادامه‌ی راه سخت است و نيازمند هم‌ياری همه‌ی ما است. دنيا به آخر نرسيده است؛ حالا فهميده‌ايم که متاسفانه ملت ما مشکل نان دارد که بيشتر از پنج ميليونش به کروبی رای داده‌اند؛ حالا فهميده‌ايم که گفتمان روشن‌فکری رايج در بحث‌های ما به سختی مردم عادی را تحت تاثير قرار می‌دهد و بايد به دنبال راه‌های ارتباط ساده‌تر با مردم باشيم. (اشتباه بدی که معين در برنامه‌های تبليغاتی‌اش مرتکب شد و فقط توانست رای نخبه‌گان را در سبد خود بريزد.)؛ حالا فهميده‌ايم که بخش بزرگی از ملت ما حافظه‌ی تاريخی مناسبی ندارند که به هاشمی رای داده‌اند و مدام بايد برای آن‌ها گذشته‌ها را زنده کنيم و حالا فهميده‌ايم که تعداد زيادی از مردمان ايران که به احمدی‌نژاد، قالی‌باف و لاريجانی رای داده‌اند؛ مثل ما فکر نمی‌کنند؛ و هيچ راهی نداريم به‌جز اين که يا قانع‌‌شان کنيم به پذيرش اين که اصلاح‌طلبی و رفرم بهترين گزينه‌ی ممکن است، يا مجبورشان کنيم حقوق ما را نيز به‌رسميت بشناسند.

هیچ نظری موجود نیست: