جمعه، تیر ۱۰، ۱۳۸۴

خُب! من باز دارم می‌رم سفر. مقصد: اول استانبول و بعدش اگه جور شه اروپای شرقی ( داريم زور می‌زنيم ويزا بگيريم اما معلوم نيست بشه يا نشه! ). مدت زمان: احتمالا يه هفته اما خدا می‌دونه شايدم بيشتر! به هر حال تا ۲۰ تير حتما برمی‌گردم؛ چون کلاس‌هام اون موقع شروع می‌شه!

عکس و اينا هم حتما به راهه و گزارش مفصل هم سعی می‌کنم اين‌بار بنويسم. راستی يه مقاله هم داشتم می‌نوشتم که البته هر چی امروز زور زدم؛ تموم نشد و چون دير شده ديگه و بايد برم چمدونم رو ببندم؛ بقيه‌ش می‌مونه برای بعد از سفر! فعلا مقدمه‌ش رو چون تايپ کردم؛ بعدش هم ورد ندارم که سیوش کنم؛ می‌ذارم همين‌جا:

آيا خطر ظهور فاشيسم در ايران جدی است؟
بعد از برگزاری انتخابات و فروکش کردن هيجانات معمول، تحليلگران سياسی هر کدام از زاويه‌ای مسئله‌ را بررسی کردند و ارزيابی‌های متفاوت و بعضا متضادی از علت رئيس‌جمهور شدن احمدی‌نژاد در گوشه و کنار ارائه شد. در اين نوشته، من می‌کوشم ضمن انجام يک تطبيق تاريخی بين وقايع پس از انقلاب فرانسه و اتفاقات اخير ايران، به علل گرايش بخشی از مردم به احمدی‌نژاد بپردازم و سپس در ادامه پاسخی برای اين پرسش پيدا کنم که خطر پيدايش يک نوع فاشيسم مذهبی در ايران تا چه حد جدی است.

پی‌نوشت:
آی شاگرد کنکوری‌های چشم‌اشکی به خصوص از جنس دختر!: امسال رياضی و فيزيک کنکور خيلی سخت بود و اگه خراب کردين؛ نگران نباشين؛ چون همه وضع‌شون اينه. سوالای رياضی رو که من امروز نگاه می‌کردم؛ اگه ۶۰ به بالا زدين برين کلاه‌تون رو بندازين بالا که وضع‌تون خوبه! در مورد گسسته هم ۵۰ به بالا کاملا قابل قبول و خوبه!

هیچ نظری موجود نیست: