امان از دست اين شاگردها!
چهارشنبه، دفتر دبيرستان دخترانهی [...]
معاون دبيرستان [خطاب به من]: آقای مهندس، خانم [...] معلم زبانمون، هفتهی آينده يه مشکلی براشون پيش اومده؛ خواستن اگه امکانپذير باشه؛ کلاس روز چهارشنبهتون را با کلاس روز دوشنبهی ايشون عوض کنين.
من: متاسفانه نمیتونم. چون دوشنبهها مدرسهی ديگهای کلاس دارم و نمیتونم اون کلاسم رو جابهجا کنم.
ده دقيقهی بعد، سر کلاس درس
يکی از دانشآموزان [در حالی که دستش را به نشانهی اجازهگرفتن بلند کرده]: اجازه؟
من: جانم؟
دانشآموز مربوطه: میبخشين، اين خانم [...]، معلم زبانمون، ممکنه توی چند روز آينده يه پيشنهاداتی به شما بکنه! لطفا به هر پيشنهادی ايشون بهتون داد؛ جواب نه بدين!
من: پيشنهاد!!؟
کلاس: [چند ثانيه سکوت، بعد انفجار خنده!]
پینوشت:
آی دانشآموزانی که اينجا رو میخونين! اين سايته، هم يه بازيه، هم برای تمرين درس گرافتون مفيده. اگه حال داشتين يه سر بزنين. بايد سعی کنين راسها رو جوری جابهجا کنين که يالها همديگه رو قطع نکنن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر