پنجشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۹۱

باز بی‌حواس‌م کن

دوباره سوزن‌م گیر کرد روی یکی از آهنگ‌های سینا حجازی، طوری که امروز تو ماشین، همه‌ی مسیر رفت و برگشت همین آهنگ را گوش دادم. چه آهنگی؟ گل‌خونه. بیش‌تر از خود آهنگ که البته آن هم به اندازه‌ی کافی خوب است؛ از ترانه‌ی این آهنگ خوش‌م آمد. ترانه‌سرای‌ش حسین صفا است و به نظرم به خوبی توانسته به شکل شاعرانه‌ و بی‌پروایی یک عاشقانه‌ی جانانه را توصیف کند و البته این بار هیچ تعبیر عارفانه‌ای در میان نیست و معشوق با همه‌ی وجودش در صحنه حاضر است! تشبیه‌ها و استعاره‌ها گاه بسیار قشنگ‌اند و کلمه‌ها انگار درست سر جای‌شان قرار گرفته‌اند. مثلن این‌جا: «گونه‌های سرخ‌آبی/ رخت‌خواب بی‌خوابی/ پیچ و تاب بی‌تابی/ باز بی‌حواس‌م کن» که من هر دو ترکیب «رخت‌خواب بی‌خوابی» و «پیچ‌ و تاب بی‌تابی» را بسیار دوست داشتم. (کیست که تجربه‌اش نکرده باشد؟) فکر می‌کنم به‌تر است بیش از این چیزی نگویم و شما ترانه را از این‌جا دانلود کنید و بشنوید. متن ترانه را هم در زیر می‌آورم:


بوسه بوسه لب از من
نخ به نخ نگاه از تو
نیمه‌های شب از من
دوتا قرص ماه از تو

پوست زمهریرت برف
آب شو تو آغوش‌م
من لباسمو وقتی
داغ داغه می‌پوشم

گونه‌های سرخ‌آبی
رخت‌خواب بی‌خوابی
پیچ و تاب بی‌تابی
باز بی‌حواس‌م کن

وقتی آتیش‌ت خوابید
دستامو که پوشیدی
تیله‌های چشماتو
دگمه‌ی لباس‌م کن

چشای پریشون‌ت
با لبای خندون‌ت
مث برق دندون‌ت
عشق می‌کنن با من

عشق می‌کنم با تو
وقتی موج پاهاتو
غرق می‌کنی هرشب
زیر توری دامن

دامن تو گل‌دونه
سر تا پات گل‌خونه
من به عطر حساسم
بو نکرده می‌میرم

هرچی توی این سالا
یاد این و اون دادم
تازه موبه‌مو دارم
از تو یاد می‌گیرم

بی‌سوال می‌خوابم
بی‌جواب پا می‌شم
هرچی که نمی‌پرسم
بی‌جواب از بر کن

بی‌سوال با من باش
لال لال با من باش
مو به موی من حرفه
این سکوتو باور کن

هیچ نظری موجود نیست: