یکشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۳

Un Capitano, c'è solo un Capitano!*

پائولو مالدینی درباره‌اش گفته: «دشمنی است که بالاترین احترام ممکن را برای او قائلم.» مورینیو گفته: «همه‌ی بازیکن‌های دنیا می‌خواهند مثل او باشند.» روبرتو باجو گفته: «او هیچ‌وقت نگفته دوست دارد جای من باشد اما من اعتراف می‌کنم که دوست دارم جای او باشم.» کاناوارو گفته: «او به من یاد داد که چه‌گونه می‌شود یک کاپیتان بود.» و رایان گیگز درباره‌اش این‌گونه گفته: «سرسخت‌ترین رقیبی است که تا به امروز با او روبه‌رو شدم.»



او کاپیتان تیمی بود که بعد از چهل و پنج سال بار دیگر قهرمان اروپا شد. او کاپیتان تیمی بود که پنج سال پشت‌سر هم سری A را فتح کرد. او کاپیتان تیمی بود که سه‌گانه‌ی رویایی را گرفت (اسکودتو، کوپا دایتالیا و چمپیونز لیگ) او کاپیتان تیمی بود که برای سال‌ها و سال‌ها نمایشی چنین بی‌نظیر نداشت، او بیش‌ترین تعداد بازی را برای نراتزوری انجام داد (857 بازی در نوزده فصل) و همه‌ی رکوردها را شکست. او کسی بود که وقتی در چهل سالگی با مصدومیتی بسیار شدید مواجه شد، پا پس نکشید، به خاطر مصدومیت از فوتبال خداحافظی نکرد، بلکه ایستاد، جنگید و برگشت. او کاپیتانی بود که همه‌ی هواداران را عاشق خود کرد و وفادارترین ماند. او، زانتی بزرگ، شماره چهار دوست‌داشتنی، برای همیشه در قلب ما باقی خواهد ماند. به خاطر همه‌ی این سال‌ها متشکریم ال کاپیتانو.

*:عنوان، شعاری است که هوادرهای اینتر توی استادیوم برای زانتی سر می‌دادند: «یک کاپیتان، فقط یک کاپیتان وجود دارد.»

هیچ نظری موجود نیست: