ریچ اورلاف یکی از نمایشنامهنویسهای معاصر آمریکایی است که نوشتههایش تا به امروز جایزههای متعددی برده و نمایشنامههای طنز کوتاهش بسیار تحسین شده است.
به تازگی نشر قطره مجموعهای از نمایشنامههای او را با عنوان «اخبار سنپترزبورگ» به ترجمهی علی رفیعی سرشکی ( که طبعن با آن دکتر رفیعی معروف فرق دارد!) چاپ کرده که شامل چهار نمایشنامهی طنز کوتاه است.
نمایشها همگی بامزهاند و البته گاهی هم طنز نیشدار و تلخی دارند. در نمایشنامهی اول که در سالهای آخر روسیهی تزاری میگذرد، نویسنده شوخی جالبی با اسامی روسی کرده است. لابد شما هم تجربهی خواندن نمایشنامهها یا داستانهای روسی را داشتهاید که هر شخصیتی یک اسم بلندبالای سه یا چهار بخشی دارد و تازه به جز آن او را با یک اسم مخفف هم صدا میکنند. مثلن اسم طرف هست ولادیمیر نیکولاییچ تریشنیکوف که در جای دیگر او را صدا میزنند ولودیا!
در نمایشنامهی «اخبار سنپترزبورگ» نویسنده در دو صفحهی اول ما را با این اسامی بمباران میکند، بعد از زبان یکی از شخصیتها میگوید: «شنیدهم تو آمریکا یه عده هستن اسمشون بابه.»
بقیهی نمایشنامهها نیز خواندنی و جالبند اما نکتهی عجیب، دستورخط نهچندان مرسوم مترجم است در مورد «ه» بدل از است. جناب رفیعی ترجیح دادهاند به جای «ه» چسبان که در محاوره به جای «است» مینشیند، از کسره استفاده کند. بنابراین ما در سرتاسر کتاب با جملاتی شبیه به این مواجهایم: « یادت باشه وقتشناسی همجوار کمالِ.» به جای« یادت باشه وقتشناسی همجوار کماله.» که البته همه جا نیز این استاندارد رعایت نشده و مثلن در جملهی بعدی همین جمله میبینیم: «وقتشناسی یه طرفشه، نظافت طرف دیگه.» که به جای است در طرفش است، هبه کاررفته است و شده طرفشه.
همچنین دو نکتهی عجیب دیگر نیز توجهم را جلب کرد. در جایی از کتاب از کلمهی تُغس! به جای تُخس استفاده شده که من گمان نکنم درست باشد و در جای دیگر کلمهی کرگدن ترجمه نشده و در متن به همان صورت راینوسروس آمده: «آدم بهتره تبدیل به سوسک بشه یا رینوسروس» که من نمیفهمم چرا!
به تازگی نشر قطره مجموعهای از نمایشنامههای او را با عنوان «اخبار سنپترزبورگ» به ترجمهی علی رفیعی سرشکی ( که طبعن با آن دکتر رفیعی معروف فرق دارد!) چاپ کرده که شامل چهار نمایشنامهی طنز کوتاه است.
نمایشها همگی بامزهاند و البته گاهی هم طنز نیشدار و تلخی دارند. در نمایشنامهی اول که در سالهای آخر روسیهی تزاری میگذرد، نویسنده شوخی جالبی با اسامی روسی کرده است. لابد شما هم تجربهی خواندن نمایشنامهها یا داستانهای روسی را داشتهاید که هر شخصیتی یک اسم بلندبالای سه یا چهار بخشی دارد و تازه به جز آن او را با یک اسم مخفف هم صدا میکنند. مثلن اسم طرف هست ولادیمیر نیکولاییچ تریشنیکوف که در جای دیگر او را صدا میزنند ولودیا!
در نمایشنامهی «اخبار سنپترزبورگ» نویسنده در دو صفحهی اول ما را با این اسامی بمباران میکند، بعد از زبان یکی از شخصیتها میگوید: «شنیدهم تو آمریکا یه عده هستن اسمشون بابه.»
بقیهی نمایشنامهها نیز خواندنی و جالبند اما نکتهی عجیب، دستورخط نهچندان مرسوم مترجم است در مورد «ه» بدل از است. جناب رفیعی ترجیح دادهاند به جای «ه» چسبان که در محاوره به جای «است» مینشیند، از کسره استفاده کند. بنابراین ما در سرتاسر کتاب با جملاتی شبیه به این مواجهایم: « یادت باشه وقتشناسی همجوار کمالِ.» به جای« یادت باشه وقتشناسی همجوار کماله.» که البته همه جا نیز این استاندارد رعایت نشده و مثلن در جملهی بعدی همین جمله میبینیم: «وقتشناسی یه طرفشه، نظافت طرف دیگه.» که به جای است در طرفش است، هبه کاررفته است و شده طرفشه.
همچنین دو نکتهی عجیب دیگر نیز توجهم را جلب کرد. در جایی از کتاب از کلمهی تُغس! به جای تُخس استفاده شده که من گمان نکنم درست باشد و در جای دیگر کلمهی کرگدن ترجمه نشده و در متن به همان صورت راینوسروس آمده: «آدم بهتره تبدیل به سوسک بشه یا رینوسروس» که من نمیفهمم چرا!
با وجود همهی اینها، خواندن «اخبار سنپترزبورگ» را پیشنهاد میکنم و امیدوارم ویراستارهای محترم نشر قطره در چاپ بعدی کتاب در رفع ناکاستیهای آن بکوشند.
۱ نظر:
سلام
لطفا نمایشهای خوب در حال اجرا را معرفی و پیشنهاد کنید. ممنون
ارسال یک نظر