دوشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۲

بی عشق، همه نعش کشن ...[1]

از اون جمله ها است که موقع شنيدنش، قشنگ آدم رو می چسبونه به صندلی سينما. از اون جمله ها است که بيخ ِخِرت رو می گيره و ولت نمی کنه تا چند روز. از اون جمله ها است که ورت می داره با خودش می بره. از اون جمله ها است که يادت می اندازه هنوز هم می شه شعرای عاشقونه گفت. از اون جمله ها است که يادت می اندازه هنوز هم می شه شعرای عاشقونه خوند ...

چند نقطه و ...
ابتدای اين شعر را باد برده است
چرا که نه
بگذار بيايد و همه چيز را با خود ببرد
حتی ياد شکوفه ی بادام چشم های تو را
جهان بدون تو
برهوتی است ...
[2]

[1]: از ديالوگ های فيلم از کنار هم می گذريم
[2]: شعری از حامد آرين

هیچ نظری موجود نیست: