پنجشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۲

به ياد آر!

... بارها فکر کرده ام ما در سرنوشت مان رها می شويم و زمان سرانجام زندگی ما را آن طور که با نرمش و اصالت طبيعت مان و پاکی و نجابت اعتقادمان سازگار باشد ربط خواهد داد. انس و محبت مشترک ما در واقع، پيروزی اعتقاد ما به همبستگی انسان ها است.

من به تو اعتماد و اعتقاد دارم زيرا تو قسمتی از زندگی منی، ترانه ای از سرود ايمان بزرگ منی. تو رفيق منی و همين کافی است که تا پايان زندگی با هم، رفيقانه همراه و همدل باشيم
.

از نامه های مرتضی کيوان به همسرش پوری
کتاب کيوان_ صفحه ی 186

هیچ نظری موجود نیست: