دوشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۲

برای خاطر هاله ی عزيز،
برای خاطر مامان نيلوی نازنين که به قول خودش جوانی هايش را دور و بر تئاتر شهر گذرانده،
برای خاطر آذر فخر گرامی که می دانم چه قدر دلش برای صحنه تنگ شده،
برای خاطر خورشيد خانوم گيج! که روز اجرا را اشتباه گرفته و به خيال خودش فردا می خواسته برای ديدن کار بيايد،
برای خاطر زيتون خانم تنبل که اين همه راه را از کرج آمده و پشت در مانده!
برای خاطر دوستان خوبم شبح، مريم گلی و سايه ی عزيز که هر کدام به علتی نتوانستند برای تماشای نمايش بيايند،
و برای خاطر همه ی دوستان ديگر که از نمايش پرسيدند، به زودی توضيحی درباره ی نمايش نامه ی تبعيدی ها و قسمتی از آن را اين جا می نويسم.
قبل از آن به جا می دانم از همه ی دوستانی که به من لطف داشته اند و برای تماشای کار آمدند، به خصوص دهقون، آيدين ، انسی و دوست بلاگر عزيزی که در نوشته ی قبلی از او خواستم خودش را معرفی کند و اين کار را انجام داد، تشکر کنم.

هیچ نظری موجود نیست: