شنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۳

داگ‌ويل

انسان جانورى است بيمار، نفس‌پرست و در پى منافع و مطامع شخصى. هوش او قدرت ساخت صورتك‌هاى ظاهرالصلاح است و بهره‌ی هوشى‌اش مدت و ميزان موفقيت در مخفى شدن پشت اين صورتك‌ها

.

ديشب داگ‌ويل رو ديدم. يه فيلم متفاوت. در حقيقت متفاوت‌تر و عجيب‌تر از بقيه‌ی کارای فون‌تريه. اين آدم اصولا يه خلاقيت عجيبی تو کاراش هست. از شکستن امواج بگير تا اروپا تا رقصنده در تاريکی تا داگ‌ويل.

داگ‌ويل فيلميه که به شدت معيارای اخلاقی آدم رو به چالش می‌کشه. فيلميه که آدم رو درگير می‌کنه. بيشتر از اون که لذت‌بخش باشه، سوال برانگيزه. فيلميه که برخی از مفاهيم قطعی ذهن آدم رو بالا پايين می‌کنه.

يادمه آخر فيلم رقصنده در تاريکی رو صندلی سينما ميخ‌کوب شده بودم و تا چند دقيقه اصلا نمی‌تونستم از جام بلند شم. داگ‌ويل اگرچه به اندازه‌ی رقصنده در تاريکی آدمو منقلب نمی‌کنه، اما به صورت عميق‌تری روی آدم تاثير می‌ذاره.

داگ‌ويل فيلمیه که با وجود اين‌که شماره رو ممکنه منزجر کنه و موقع ديدنش اذيت شين ولی اون قدر قدرت داره که نذاره به راحتی از کنارش رد شين!

پی‌نوشت:

خلاصه‌ی داستان
چند نقد داخلی و خارجی

هیچ نظری موجود نیست: