یکشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۳

اين يک‌نواختی ديگه داره اذيتم می‌کنه. يه جورايی نياز به تغيير دارم. بايد بشينم يه سری برنامه‌ی کوتاه‌مدت درست حسابی برای خودم بچينم.

مهم‌تر از همه دلم می‌خواد تئاتر کار کنم باز. بدجوری بهش احتياج دارم. به شدت به فکر تهيه‌ی مقدماتش هستم اين‌ روزا. دارم چندتا متن می‌خونم، يه چندتايی هم طرح‌های قديمی خودمه که هيچ‌وقت نرسيدم تکميلشون کنم. دلم برای تمرينای تئاترمون تنگ شده. خيلی ...

هیچ نظری موجود نیست: