جمعه، آذر ۱۳، ۱۳۸۳

در باب عروسی و آداب آن!

امشب که رفته بودم عروسی يکی از دوستام، يه سری چيزا توجه‌م رو جلب کرد و همون موقع به فکرم رسيد شب که برگشتم خونه اين‌جا بنويسم‌شون.

اولين نکته‌ای که به نظرم جالب اومد، اين بود که عروس خيلی کم آرايش کرده بود و اتفاقا خيلی هم بهش ميومد اين‌جور آرايش. شما هم حتما ديدين که بعضی از عروس‌ها رو اون‌قدر غليظ آرايش می‌کنن که قيافه‌ی عروس کاملا برمی‌گرده و معمولا هم اين مدل آرايش باعث می‌شه عروس بيشتر زشت بشه تا خوشگل!( البته به نظر من که بيشتر دخترا شب عروسی‌شون نسبت به حالت عادی‌شون زشت‌تر می‌شن!)

ظاهرا زمان قديم چون دخترا ابروهاشون رو برنمی‌داشتن و به موهای صورت‌شون دست نمی‌زدن، طبيعتا موقع عروسی قيافه‌شون تغيير می‌کرده؛ ولی اين‌روزا چون ديگه از اين‌ خبرا نيست؛ يه سری از دخترها به‌خاطر اين‌که باز اون تغييره اتفاق بيفته؛ رو ميارن به آرايش‌های عجيب و تند که معمولا هم همون‌طور که گفتم نتيجه‌ی عکس می‌ده.

يه چيزی هم که من اصلا خوشم نمياد تو اين مراسم عروسی، فيلم‌برداری به روشيه که الان مُد شده. به نظر من خيلی مسخره است که مثلا عروس و دوماد برن تو يه باغ قدم بزنن و يه سری حرکات مصنوعی و شايد به نظر من لوس انجام بدن برای فيلم و چه‌می‌دونم دو نفری برن سر سفره‌ی شام و خيلی عاشقونه دهن هم بذارن و ...

من که سرم رو ببرن حاضر نيستم چنين کارايی بکنم. به‌خصوص هم که بعدا تو فيلم عروسی اين‌جور حرکات با انواع و اقسام افکت‌ها و جلوه‌های تصويری سوپر جواد! ميکس می‌شن و نتيجه‌ش محصولی می‌شه که شديدا باعث شرمندگيه!

من نمی‌دونم چرا کسی به عقلش نمی‌رسه که مثلا روز عروسيش با يه کارگردان صحبت کنه بياد از مراسمش يه فيلم مستند متفاوت درست کنه؟ باور کنين خيلی جالب‌تر می‌شه از اين فيلم‌های کليشه‌ای مسخره!

يه چيز جالب!؟ ديگه هم که تو اين عروسی ديدم و قبلا جاهای ديگه نديده بودم اين بود که آخر مراسم CD فيلم عروسی رو بين مهمون‌ها پخش کردن!

من قبلا زياد ديده بودم که عکس عروس و دوماد رو پخش کنن يااين که يه قسمت هايی از فيلم رو با پروژکشن تو سالن نشون بدن؛ ولی اين‌که CD فيلم عروسی بين مهمون‌ها پخش شه رو تا حالا نديده بودم. معلوم نيست با اين وضعيت تا چند سال آينده چه خلاقيت‌های!! ديگه‌ای به مراسم عروسی اضافه شه.

يه چيز ديگه هم اين‌که، تازگی‌ها؛ به خصوص وقتی می‌رم عروسی دوستام؛ يه جورايی دچار استرس می‌شم. فکر اين‌که منم قراره وارد اين جور جريانات و مراسم بشم اذيت کننده است برام. به نظرم مراسم عروسی، آدم رو به طرز وحشتناکی درگير کارايی می‌کنه که اون‌قدر ارزشش رو ندارن.

خريد عروسی، دنبال سالن يا باغ رفتن، دعوت‌کردن مهمون‌ها و بحث‌های مسخره‌ای که هميشه سرش پيش مياد، هماهنگی ارکست، شام، چه می‌دونم چيدن سفره‌ی عقد و هزارتا چيز ديگه.

بدتر از اون، اينه که بعدش بايد يه عالمه مهمونی رو به عنوان پاگشا شدن بری اين ور اون ور و نمی‌شه هم که نری چون اگه اين کار رو نکنی فاميل ناراحت می‌شن.

من شخصا دوست دارم مراسم عروسی مختصر و مفيد باشه ولی مثلا عروس و دوماد فردای عروسی پاشن قشنگ يه ماه برن مسافرت و پنج شيش تا کشور رو خوب بگردن! من که فکر می‌کنم اين‌جوری خيلی هيجان‌انگيز تره!!!


پی‌نوشت:
اين مطلب رو که داشتم پست می‌کردم يه ايميل برام اومد که خيلی بهم حال داد. گاهی وقتا که آدم فکر می‌کنه تاليف کتاب‌های درسی و تدريس ديگه داره تکراری می‌شه اين‌جور ايميل‌ها قشنگ آدمو شارژ می‌کنه. ايميل رو عينا براتون اين‌جا کپی پيست می‌کنم:

salam
man in Email ro faghat baraye tashakor mifrestam baratoon, baramam
mohem nist bekhooninesh ya na, ya javab bedin ya na. mohem ineke
vojdanan madyoonam be shoma va amsale shoma va ba in tashakor
hadeaghal khodam aroom misham. man hamishe az riyazi motenafer boodam vali u ba man kari kardin ke hala roozi 1 ya 2 sa@ ba lezat riyazi mikhoonam va in kheyly mohemme.
merC va bye.

هیچ نظری موجود نیست: