يک مسافرت احتمالا هيجانانگيز!
اونايی که وبلاگ من رو میخونن؛ يا خودم رو میشناسن؛ تا به حال حتما فهميدن که من و يه سری دوستام يهجورايی عاشق مسافرتيم و تا کوچکترين فرصتی پيدا میکنيم؛ میزنيم میريم سفر.
توی اين سفرها هم خُب بالاخره يواش يواش تجربهی آدم زياد میشه و بعد يه مدت میفهمه که خيلی از اين آژانسهای برگزار کنندهی تور در ازای هماهنگی چند تا کار ساده چه سود کلانی میبرن .
به همين خاطر چند وقتی بود که به فکرمون افتاده بود يه سفر خودمون تهيه تدارک ببينيم. يعنی بدون اينکه به هيچ آژانسی مراجعه کنيم؛ خودمون هتل رزرو کنيم؛ دنبال ويزا بريم و خلاصه همهی کارهاش رو خودمون انجام بديم.
خوشبختانه يه اتفاق خوبی هم که در اين راستا افتاد؛ اين بود که توی چند ماه گذشته، فرهاد رفت تو اين کلاسهای مديريت جهانگردی ثبتنام کرد و يه دورهی خوبی در اين زمينهها گذروند و راه و چاه کار رو ياد گرفت.
حالا با شيش هفت تا از بچهها تصميم گرفتيم توی شهريور و به سرپرستی فرهاد، یه سفر احتمالا هيجانانگيز و ماجراجويانه با ماشينهای خودمون داشته باشيم به سه تا کشور ارمنستان، گرجستان و ترکيه.
برنامهی سفرمون اينجوريه که شب اول توی تبريز میخوابيم، بعدش فردا صبحش میريم مرز ارمنستان، و بعد از گذروندن تشريفات مرزی بايد از يه سری جادهی کوهستانی که میگن بد کوهستانی هم هستن و جاده چالوس اينها رو میذارن تو جيببغلشون رد شيم تا برسيم به يروان يا ايروان که پایتخت ارمنستانه و اينجوری که حساب کرديم؛ اگه مشکل خاصی پيش نياد؛ ساعت چهار و پنج عصر تو هتلی که تو ايروان رزرو کرديم؛ چکاين میکنيم.
قراره سه شب تو ايروان توقف داشته باشيم و تو اون مدت خوب ارمنستان رو بگرديم و صبح روز چهارم از ايروان راه بيفتيم به سمت مرز گرجستان و بعد از گذروندن مرز بريم به سمت تفليس و اونجا مستقر شيم.
از عکسها و اطلاعاتی که تا حالا به دست آورديم؛ پيدا است که فوقالعاده کشور خوشگليه گرجستان و کلی جاهای ديدنی داره برای گشتن. قراره دو شب تو تفليس بمونيم و بعدش از اونجا راه بيفتيم به سمت شهر ساحلی باتومی که تقريبا پنج شيش ساعت تا تفليس فاصله داره.
متاسفانه مشکلی که در مورد باتومی وجود داره اينه که از توی اينترنت فقط میشه يه هتل پنج ستاره توش پيدا کرد که اونم متاسفانه تو مدتی که ما میخواهيم بريم؛ همهی اتاقاش رزروه. حالا ما يا بايد بگرديم يه هتل ديگهای همون طرفها پيدا کنيم؛ يا به امون خدا واسه خودمون راه بيفتيم بريم؛ بلکه آپارتمانی چيزی برای اجاره کردن بتونيم پيدا کنيم. به قول يکی از بچهها يه دفعه ديدی اونجا هم يه سری آدم مثل شمال خودمون کنار جاده وايساده باشن و اتاق، اتاق بگن. خدا رو چه ديدی!
باتومی خيلی نزديکه به مرز گرجستان و ترکيه. به همين دليل تصميم گرفتيم موقع برگشتن، از گرجستان بريم ترکيه و شايد يکی دو روز هم ترکيه باشيم و يهذره هم شهرهايی از ترکيه رو که تا حالا نگشتيم؛ بگرديم و از اونجا برگرديم ايران.
با توجه به اين که اولين دفعهايه که داريم چنين کاری رو تجربه میکنيم؛ احتمالا مشکلات پيشبينی نشدهای هم سر راهمون پيش مياد که البته همين چيزا هم هست که سفر رو خاطرهانگيز میکنه. سعی کرديم تا اونجايی که میشه همه چیمون رو برنامه باشه و حساب همه چيز رو کرده باشيم و اميدواريم که سفر خوبی از آب دربياد.
اما آدمايی که داريم میريم سفر: سه نفر پزشکن؛ چهار نفر مهندسن؛ پنج نفر از مولفهای انديشهسازان هستن؛ يه نفر کارشناس برنامهریزی حملونقله؛ يه نفر مديرِ يه فروشگاه شهرونده؛ يه نفر کارگردان تئاتره؛ چهار نفر تدريس میکنن؛ يه نفر در زمينهی وارد کردن رنگ کاشی و سراميک از ايتاليا فعاليت میکنه؛ يه نفر تو کار پایپينگ و سازه و اينا است ولی کلا هفت نفر هم بيشتر نيستيم و بس که ديوونهايم؛ همهمون همه کار میکنيم!!! اينم يه معمای رياضی که بشينين فکر کنين چه جوری میشه که اينجوری میشه!
برنامهريزی ويزا و هتل، مسئولش فرهاده و تا حالا سر زده به سفارتهای کشورهای ارمنستان و گرجستان و مدارک لازم رو گرفته و هتل هم مشغول رزرو کردنه. کارای ماشين هم با من و هامونه که من بايد فردا پاشم برم گمرک جنوب برای بينالمللی کردن مدارک مالکيت ماشين، يه روز هم بايد با هامون پاشيم بريم پلاک ترانزيت بگيريم و گواهینامههامون رو هم که همه بايد بريم بينالمللی کنيم. خلاصه با اينکه هنوز سه هفتهای تقريبا به شروع سفرمون مونده؛ خفن ذوقش رو داريم همهمون و با کلی انگيزه پیگير کارهاش هستيم.
قرار هم شد اگه سفر موفقيتآميزی بود؛ دفعهی بعد اعلان بزنيم و يه تور اصلا برگزار کنيم. فرهاد دنبال مجوز ايناش رفته و احتمالا تا چندوقت ديگه يه آژانس توريستی با تمرکز بيشتر روی اکوتوريسم راه میندازه. اصلا شايد هم يه تور با شرايط ويژه بذاريم برای بلاگرها که دسته جمعی با هم پاشيم بريم سفر و حالش رو ببريم و بعدش بيايم هی دربارهش بلاگيم! خداييش ديدین يه دفعه شدها!
اما همهی اينها رو گفتم؛ تازه برم سر اصل مطلب! نه، جان من نزنين! اصل مطلب خيلی کوتاهه: آقا همونجور که گفتم ما دفعهی اوله که داريم يه همچين کاری میکنيم و خيلی تجربههای کسانی که تا حالا از اين کارها کردن به دردمون میخوره. به همينخاطر ازتون خواهش میکنم هر کدومتون توصيهای در مورد اينجور سفرها دارين که فکر میکنين ما بهش توجه نکرديم؛ حتما بهمون بگين؛ يا اين که اگه هر گونه اطلاعات بهدربخوری در مورد کشورهای ارمنستان و گرجستان، از وضع جادههاشون بگير تا جاذبههای توريستیشون و امنيت جادههاشون و خلاصه هر چی ديگه دارين ممنون میشيم ما رو هم با خبر کنين.
دستتون درد نکنه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر