در زمانهای قدیم در روم باستان، بردهها را در جاهایی مثل کلوزیوم، که چیزی شبیه استادیومهای ورزشی امروزی بوده است، گلادیاتوروار به جان هم میانداختند و مردم از تماشای جنگ و جدال و نهایتن کشتهشدنشان، به هیجان میآمدند. احتمال میدهم چنین تصویری را توی فیلمها دیده باشید. یادم است وقتی داشتم فیلم گلادیاتور که راسل کرو نقش اولش بود را میدیدم، با خودم گفتم چهقدر وحشتناک. آدم بنشیند مردن همنوعش را ببیند؟ مگر میشود؟ چهگونه مردمانی بودهاند آدمهای آن دوره؟
حالا میبینم همین چند روز پیش و در شهر سبزوار توی یک استادیوم ورزشی، یک نفر را اعدام کردهاند و یک نفر دیگر را هم شلاق زدهاند و مردم هم گوشتاگوش ورزشگاه را پر کردهاند. انگار که مثلن مسابقهی پرسپولیس با تیم شهرشان باشد که حتا در آن صورت هم گمان نمیکنم چنین استقبالی میشد. تصاویر شوکه کننده است. (+، +) من باورم نمیشود. حس میکنم این مردم را به هیچ رو نمیشناسم. من نمیتوانم این آدمها را درک کنم. این همه آدم بروند مرگ یکی و زجرکشیدن دیگری را ببینند؟ یک چیزی این وسط بهنظر من غلط است. خیلی غلط است. چنین رفتار جمعی مرا تا مغز استخوان میترساند. حالم بد است.
حالا میبینم همین چند روز پیش و در شهر سبزوار توی یک استادیوم ورزشی، یک نفر را اعدام کردهاند و یک نفر دیگر را هم شلاق زدهاند و مردم هم گوشتاگوش ورزشگاه را پر کردهاند. انگار که مثلن مسابقهی پرسپولیس با تیم شهرشان باشد که حتا در آن صورت هم گمان نمیکنم چنین استقبالی میشد. تصاویر شوکه کننده است. (+، +) من باورم نمیشود. حس میکنم این مردم را به هیچ رو نمیشناسم. من نمیتوانم این آدمها را درک کنم. این همه آدم بروند مرگ یکی و زجرکشیدن دیگری را ببینند؟ یک چیزی این وسط بهنظر من غلط است. خیلی غلط است. چنین رفتار جمعی مرا تا مغز استخوان میترساند. حالم بد است.
۱ نظر:
چرا حالم بد نمی شود از دیدن مردم که در چنین صحنه ای هستند؟چون خودم هم جزو همین مردم هستم.چون من هم به دیدن خشونت نیاز دارم.من این نیازم را با فیلم دیدن رفع می کنم.شما چه طور؟
ارسال یک نظر