شنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۲

هفت نکته‌ درباره‌ی یک مناظره

در تمام مناظره‌های تلویزیونی بین کاندیداهای ریاست جمهوری در دنیا، رسم است بعد از پایان مناظره، همه‌ی رسانه‌ها و شبکه‌های خبری به دنبال این بگردند که دریابند از دید بینندگان، برنده و بازنده‌ی مناظره چه کسی بوده است.

من مناظره را تقریبن کامل دیدم و برای این‌که چیزی را از دست ندهم، تکرار بخش‌هایی از آن را نیز مشاهده کردم. با توجه به این‌که هیچ نهاد و سازمان معتبر و بی‌طرفی که نظرسنجی‌های استاندارد در ایران برگزار کند، وجود ندارد، نمی‌شود مشخص کرد که از دید مردم چه کسی پیروز مناظره‌ی دیشب بوده است، اما از دید من نکته‌های زیر در این مناظره‌ به چشم آمد:

یک- بازنده‌ی اصلی و قطعی مناظره بدون شک صدا و سیما بود. تقزین همه‌ی شبکه‌های اجتماعی پر است از نوشته‌های کوتاه و بلند و یادداشت‌های اعتراضی و بیش‌تر طنز نسبت به ساختار و شیوه‌ی برگزاری مناظره‌ی دیشب، به‌خصوص بخش دوم‌ش. یک جاهایی از مناظره جدن باورناپذیر بود و من با خودم فکر می‌کردم آیا واقعن این‌‌ها دارد اتفاق می‌افتد. جلوی کاندیداهای ریاست‌جمهوری یک سری عکس گذاشته بودند و از آن‌ها می‌خواستند درباره‌ی آن حرف بزنند. مثل یک شو و مسابقه‌‌ی تلویزیونی یا حداکثر مانند تست‌های روان‌شناسی بی‌ارزش بازاری.

جالب بود مجری برنامه مدام تکرار می‌کرد درباره‌ی این ساختار بیش از هزار نفر ساعت فکر شده. من واقعن نمی‌دانم چه کارشناس‌ها یا استاد دانشگاه‌هایی به این مدل رای داده‌ بودند. رسمن مضحک و بی‌کارکرد بود این کار. بنا بود ما از پاسخ‌های نامزدها چه چیزی درمی‌یافتیم؟ آیا نتیجه‌ی این شیوه جز آن بود که صدا و سیما سوژه‌ی خنده‌ی  بسیاری از مردم را فراهم کرد؟ آیا این عمل وهن شان و جای‌گاه ریاست‌جمهوری نبود؟ من مانده‌ام که برگزارکنندگان این مناظره جدن چه چیزی پیش خودشان فکر کرده بودند. به گمان‌م خوش‌حال‌ترین آدم‌ها بعد از پایان مناظره، نویسندگان ستون‌های طنز روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌ها و تهیه‌کننده‌های برنامه‌هایی مثل خنده بازار بودند!

دو - عارف به گمان‌م در این مناظره کمی بیش‌تر از بقیه به چشم آمد. اعتراض تند و تیز و به‌جای‌ش به شیوه‌ی برگزاری مناظره او را به خوبی از بقیه متمایز کرد. اعتراضی که با شدت کم‌تر از سوی رضایی و روحانی هم ابراز شد. هم‌چنین تاکیدش بر اصلاح‌طلبی و دفاع‌ش از دولت خاتمی به‌خصوص آن‌جا که اشاره شد به درآمدهای اندک نفتی در دولت خاتمی، نرخ تورم پایین و ثابت نگه‌داشتن قیمت دلار در آن دوره. دیگر برگ برنده‌ی او بود. اضافه کنید به این‌ها حمله‌اش به قالی‌باف در بحث ترافیک و اشاره‌ی اولیه‌اش به این‌که «هشت سال اصول‌گراها روی کار بودند و نتیجه‌اش چه شد.»

من فکر می‌کنم تا این لحظه درصد بالایی از مردم، به خصوص در شهرهای بزرگ تصمیم ندارند در انتخابات شرکت کنند چون حس می‌کنند هیچ‌کدام از این آدم‌ها سلیقه‌شان را تامین نمی‌کنند و در جای‌گاهی نیستند که ارزش داشته باشند رای‌شان را به آن‌ها بدهند. به درستی یا نادرستی این استدلال کار ندارم، اما به‌نظرم دست‌کم بخشی از آن‌ها بعد از مناظره‌ی دیشب درباره‌ی دو گزینه‌ی «رای‌دادن به عارف با وجود همه‌ی کاستی‌های‌ش» یا «تحریم انتخابات» دچار تردید شدند، به‌خصوص اگر در روزهای آینده فضا بیش‌تر انتخاباتی شود و موجی پشت‌سر روحانی یا عارف ایجاد شود. جدای از آن آدم‌هایی که بین دو راهی روحانی - عارف سرگردان مانده بودند و حتا تمایل بیش‌تری به روحانی داشتند، به‌نظرم پس از مناطره‌ی دیشب به عارف به عنوان یکی از گزینه‌های روی میز جدی‌تر نگاه کنند.

سه - غرضی کاندیدای کم‌تر دیده‌شده‌ی رقابت‌ها بود که به‌نظرم دیشب این فرصت را پیدا کرد که خودش را به بینندگان بشناساند. مدل حرف‌زدن ساده‌ و همه‌کس‌فهم! و تاکید چند باره‌اش روی موضوعاتی مثل کم‌کردن تورم، گران‌شدن دلار یا این‌که «دولت نباید دست در جیب فقرا کند.» و ... ممکن است روی رای بخشی از رای‌دهندگان سنتی و عمومن مسن‌تر تاثیر بگذارد. این اتفاق خبر بدی برای اردوگاه اصول‌گراها است چرا که طبعن بیش‌تر رای‌های غرضی از سبد رای‌های اصول‌گراها، به‌خصوص شاخه‌ی سنتی‌تر آن (رای‌دهندگان احتمالی به حداد، ولایتی) می‌آید.

چهار ـ تفکر شایعی وجود دارد که جلیلی رای سازمان داده شده و هیاتی دارد. به‌نظرم جلیلی این دسته از هواداران‌ش را نه‌ چندان ناامید کرد که از رای‌دادن به او صرف‌نظر کنند و نه به تعدادشان افزود. اما وقتی صحبت از رای‌های موثر می‌شود، به‌نظرم مناظره‌ی دیشب شانس جلیلی را کم می‌کند. منظور از رای موثر رای‌دهندگانی هستند که نه تنها به جلیلی رای می‌دهند بلکه فعالانه برای او رای جمع می‌کنند. این دسته رای‌دهنده‌ها به‌نظرم حالا کار سخت‌تری برای متقاعدکردن دیگران برای رای‌دادن به جلیلی دارند. مدل صحبت‌کردن جلیلی مطلقن گیرا نیست و آدم‌های معمولی نمی‌فهمند او چه می‌گوید. کلی‌گویی در مناظره‌ها کمک چندانی نمی‌کند و به‌نظرم مردم مثال‌ها و مصداق‌ها را به‌تر می‌فهمند، درست مثل  تنها جایی که جلیلی به درست اشاره به یک خانم قالی‌باف کرد!

جلیلی کاریزما، جذابیت و کاراکتر یک رییس‌جمهور را ندارد. تنها نکته‌ی مثبت‌ش چهره‌ی مظلوم اوست که احتمالن به دل برخی می‌نشیند. آخرهای مناظره که رسمن حوصله‌ی جلیلی سر رفته بود و دست‌ش را زده بود زیر چانه‌اش و جواب می‌داد. جلیلی به‌نظرم بیش‌تر باید بیش‌تر به همان رای‌های سازمان یافته‌اش دل خوش کند.

پنج - نظرسنجی‌های نصفه نیمه و از دید من غیرقابل اعتمادی که تا به امروز برگزار شده، می‌گویند قالی‌باف تا به این‌جا نسبت به بقیه شانس بیش‌تری برای رای‌آوردن دارد. من فکر می‌کنم قالی‌باف نسبت به بقیه خوب‌تر بلد است حرف بزند و بیینده را وادار کند به حرف‌های‌ش گوش کند. تاکیدش بر حضورش در نیروی انتظامی و شهرداری نیز به نظرم موثر بود. بخش زیادی از مردم از عمل‌کرد او در این دو نهاد ناراضی نبوده‌اند. بر این باورم مناظره‌ی دیشب حتا اندکی شانس قالی‌باف را بیش‌تر کرد. 

قالی‌باف اگر قادر بود بخش‌های صاحب قدرت، نفوذ و سازمان در جمهوری اسلامی را قانع کند که به اندازه‌ی کافی اصول‌گرا است و منافع ایشان را به خطر نمی‌اندازد و تنها اگر می‌توانست اثر رای سازمانی را که به‌نظرم جلیلی دارا و خودش فاقد آن است، را خنثی کند، با تقریب خوبی همان دور اول رییس‌جمهور بود. بدشانسی قالی‌باف این است که اصول‌گراها پشت او جمع نمی‌شوند مگر این‌که خطر آدمی مثل عارف یا روحانی آن‌قدر زیاد شود که فکر کنند در غیر این صورت ممکن است کل ریاست جمهوری یک‌سره از دست برود.

شش - رفتار انتخاباتی مردم در ایران پیش‌بینی‌پذیر نیست ولی من شانس چندانی برای ولایتی، حداد و رضایی قائل نیستم. مردم ایران نسبت به این چهره‌ها واکسینه شده‌اند انگار. مناظره‌ی دیشب نشان داد آن‌ها چیز جدیدی برای روکردن ندارند و همانی بوده‌اند که همه‌ی این سال‌ها بوده‌اند. ولایتی، حداد و رضایی به‌نظرم مثل پراید یا دست‌بالا سمند هستند، همه سال‌ها است آن‌ها را می‌شناسند اما فقط زمانی سراغ‌شان می‌روند که پول بیش‌تری برای خرید ماشین به‌تری نداشته باشند.

هفت - روحانی به نظرم خنثی‌ترین آدم مناظره‌ی دیشب بود. به‌نظرم او نه خوب بود و نه بد. پیش از مناطره به نظر می‌رسید او توانایی بیش‌تری در تحت تاثیر قراردادن مخاطب داشته باشد. اگر چه مدل صحبت‌کردن روحانی خوب و اصطلاحن منبری بود اما این کافی نبود. صحبت‌های روحانی ویژگی خاصی نداشت که کسی را جذب کند به این معنا که قانع‌ش کند رای‌ش را به حساب روحانی به صندوق بریزد. پاسخ‌هایی کاملن معمولی به پرسش‌هایی کلیشه‌ای. روحانی احتیاج به شور و حال بیش‌تری در حرف‌زدن داشت که این را از خود نشان نداد. گمان کنم روحانی بعد از امشب بیش‌تر به ائتلاف با عارف فکر کند یا این‌که تلاش کند هاشمی یا خاتمی را قانع کند رسمن به نفع او موضع بگیرند. اتفاقی که دست‌کم از سمت هاشمی بعید نیست. 

هیچ نظری موجود نیست: