داشتم توی فیسبوک چرخ میزدم. یکی از شاگردهای چند سال پیش نوشته بود: «فازه خود را با رسم شکل توضیح دهید.» یکی دیگر از خانهی آیتالله خمینی عکسی گذاشته و در توضیح آن اضافه کرده بود: «در جواره زادگاه ملکوتی و نورانیه رهبر و بنیان گذاره کبیر انقلاب اسلامی» و دیگری نیز استتوس گذاشته بود: «پسره نوشته: "دخترها لطفا pm ندن، که بلاک میکنم. من ماله اونم." ای تو روح خودت و اونت. این آمریکا که حمله نمیکنه، روحانی تو یِ کاری بکن.»
توی کلاسهام هم وضع بهتر از این نیست. گاهی وقتها که بالای سرشان میروم و یادداشت برداشتنهایشان را نگاه میکنم، میبینم که اشتباههای نوشتاری زیادی دارند. به ویژه درمورد همین چسباندن یا نچسباندن «ه» به واژهها در محاورهنویسی. علتش هم میتواند این باشد که بچهها هیچوقت شیوهی درستنوشتن را در محاورهنویسی نیاموختهاند. نه در دبستان و نه در دبیرستان، بنابراین جای شگفتی نیست، اگر اشتباه کنند.
بچههای امروزی بیش از آنکه کتاب بخوانند، وقت خود را در اینترنت و شبکههای اجتماعی میگذرانند و توی وب هم پر است از این غلطنویسیها. من فکر میکنم تا دیرتر از این نشده باید فکری به حال این مشکل کرد. دولت جدید اگر نمیخواهد همین زبان فارسی باقیمانده و دستورخط نصفه و نیمه هم از دست برود، باید به تندی راهکاری برای سر و ساماندادن به این گرفتاری پیدا کند. به نظرم وزیر آموزش و پرورش جدید؛ دکتر نجفی؛ باید هر چه سریعتر با روزآمدکردن سرفصلهای درسی ادبیات، آموزش محاورهنویسی را به طور جدی در برنامههای درسی دانشآموزها قرار دهد چرا که این روزها حجم خودمانینویسی در فضای مجازی بسیار بسیار بیشتر از میزان رسمینویسی است.
همچنین است اوضاع زیرنویسهای فیلمها و سریالهایی که این روزها به طور گستردهای در دسترس همگان است. بیشتر زیرنویسها پر است از غلطهای فراوان نگارشی. اینها تازه جدای از ایرادهای فراوان مربوط به ترجمه و برگردان به فارسی در این گونه فیلمها و سریالها است؛ به طوری که در پارهای از آنها زیرنویس تا حد زیادی بیمعنا میشود. فکر میکنید این فیلمها را چه کسانی زیرنویس میکنند؟ یکیشان را من میشناختم. پسر خوبی بود، سال اول مهندسی برق، با زبان انگلیسی نهچندان خوب. برای یکی از همین سایتها که تویشان میتوانی سفارش فیلم بدهی، فیلم زیرنویس میکرد. برای هر فیلمی پنجاه هزارتومان میگرفت و زیرنویس میکرد. زیرنویسهایی پر از غلط دیکتهای. و البته گمان نمیکنم وضعیت بقیهی زیرنویسکنندگان! بهتر از او باشد.
نکتهی نگرانکننده هم این است که بهخاطر غیرقانونیبودن کل داستان، هیچ نظارتی روی این زیرنویسکردنها صورت نمیگیرد و غلطهای فراوانی است که روزبهروز تکثیر میشوند و بدون شک اثر خود را در بدآموزی به بییندگان به ویژه کم سن و سالتر میگذارند. آیا هیچ راهی برای بهتر شدن این زیرنویسها وجود ندارد؟
۴ نظر:
به نظر من کاملن نگرانی ها درسته،اما مطمئنم به وقتش همه پشتِ زبان پارسی مون می ایستن و می دونن که این محاوره ها که اکثرن با غلط املایی به شکلِ (مثلن طنز) همراهِ ،مزاحی بیش نیست...
مطلب مهمي رو بيان كرديد و به موارد خوبي هم اشاره كرديد. فقط در قسمت مربوط به مترجمان زيرنويس كمي با شما اختلاف نظر دارم. همه مترجمين اينگونه كه شما گفتيد نيستند. با توجه به تاكيد شما كه فرموديد " و البته گمان نمي كنم وضعيت بقيه زيرنويس كنندگان! بهتراز او باشد" بعنوان كسي كه اينكار رو انجام مي دم و از نزديك باهاش آشنا هستم بايد نكته اي رو يادآور بشم. در كنار اشاره تون به عدم نظارت بر كار اين افراد بايد بگم با توجه به اينكه تعداد مترجمين و متقاضي ترجمه زيرنويس روز به روز و متناسب با تقاضاي زيرنويس فيلم هاي جديد كه با حجم بالايي توليد و پخش مي شوند افزايش پيدا مي كند، رقابت در ارائه سريعتر كار براي فروش باعث مي شه مترجم با استرس زياد و در كوتاهترين زمان ممكن كه گاه به بي خوابي شبانه منتهي مي شه كار رو انجام بده و سرعت در تايپ و نبود زمان كافي براي ويرايش قبل از انتشار منجر به وجود بسياري از غلط هاي تايپي و گاهي نگارشي مي شه چرا كه حتي بهترين كار هم در هر زمينه ترجمه و نگارش نياز به ويرايش و بازبيني داره و شما اين رو بهتر مي دونيد. پس در اين قسمت مشكل عدم سواد كافي يا مترجم نبودن نيست اشكال از سيستمي ست كه پروژه رو از مترجم سريع تحويل مي گيره و مي گه خودمون ويرايش مي كنيم اما متاسفانه مترجم متوجه مي شه كارش بدون ويرايش روي فيلم ثبت شده و پخش شده و اسمش خراب مي شه. البته خب بسياري هم هستند كه تنها به صرف دريافت پول كار رو انجام مي دهند و اكثرا بدون دانش كافي و تنها با تكيه بر نرم افزارهاي ترجمه متن قبول مسئوليت مي كنند. متاسفانه تعداد پروژه هاي اشكال دار به حدي بالاست كه شايد تصور مي كنيد همه اينگونه هستند اما عموميت دادن به همه ما كمي بي انصافي محسوب مي شه خصوصا اينكه براي همه ما نه از مبلغ پنجاه هزار تومان به ازاي هر فيلم خبري هست و نه همه ما اينطور بي دقت هستيم. خود من دانشجوي دكترا در يك كشور انگليسي زبان هستم كه با تكيه بر آشنايي با انگليسي و تسلط بر زبان فارسي و به دليل علاقه اي كه به ترجمه زيرنويس دارم وارد اينكار شدم و بعد از سه سال هنوز يك ريال هم بابتش دريافت نكردم. نحوه اطلاع رساني شما فقط نگاه ديگران رو نسبت به همه ما خراب مي كنه و خستگي به تن اون عده از ما كه مثل من روزها براي انجام يك كار درست زمان مي گذاريم باقي مي مونه. كمي با انصاف تر به اين قسمت نگاه كنيم و عموميت نديم. باز هم از مطلب جالبتون تشكر مي كنم
دیروز کتاب گسسته تان را که برای بچه ها سفارش داده بودیم، آمد مدرسه. کلاس نداشتم.
نشسته بودم و داشتم کتابتان را ورق می زدم. اول مقدمه اش و بعد هم کادرهای خاکستری رنگش.
این که یک معلم گسسته هم حافظ بخواند، هم مولانا، هم عکس خوب ببیند، هم سالینجر و بوکوفسی را بشناسد و هم کارهای جوزپه تورناتوره و محمد یعقوبی ببیند و تازه داستان ِ عکس هم بلد باشد بنویسد باید در درجه اول یک وبلاگ نویس باشد. در وبلاگ هایی که می خواند هم یکی دوبار به وبلاگ کسری و البرز و آیدا و... هم سر زده باشد.
همان مقدمه و کادرهای خاکستری رنگ در ذهنم ماند تا امروز که بیکار شدم نشستم نامتان را سرچ کردم و فهمیدم که حدسم درست است.
حالا برعکس دنیای "گسسته" شما این دنیا عجیب هم پیوسته است.
بهتان تبریک می گویم به خاطر کتاب خوبتان. زمان های ما کتاب ِ خوب، کتاب های اندیشه سازان بود. می نشستیم و با ذوق و شوق حلش می کردیم. از مقدمه آن کتاب ها برایم یکی اخوان ثالث ماند و یکی کیشلوفسکی. مگر چند تا کتاب پیدا می شود در عالم که در مقدمه اش در مورد "شانس کور" کیشلوفسکی سخن گفته باشد.
سخنم به درازا کشید، فقط خواستم احساسم را بگویم از خواندن کتابتان و چه خوب که اینجا بود. که اینجا هست.
konje-man.blogfa.com
نکته خیلی مهمی رو اشاره کردین. واقعا حیفه که نسل جدید این طور با ادبیات محاوره ای آشنا میشن. مقداری از این غلط های نگارشی هم مربوط به پردازشگرهایی هست که اغلب افرادی که فونت فارسی ندارند استفاده میکنند تا متن تایپ شده به انگلیسی (به اصطلاح فینگلیش) رو به رسم الخط فارسی تبدیل کنند. ممکنه با وجود این اشتباهات هنوز هم متن برای خواننده قابل فهم باشه، اما متاسفانه همون غلط ها در ذهن نسل جوان که از کتاب و کتاب خوانی دور افتاند به همین صورت شکل میگیره و وقتی اشتباه مکرر و عام بشه، دیگه معنای غلط بودن رو از دست میده و دیر یا زود به خودمون میایم و میبینیم زبان نوشتاریمون تغییر کرده.
ارسال یک نظر