آدما خيلی سخت عوض میشن. حقيقت تلخيه ولی بايد قبولش کرد. احمقانه است که سعی کنی يه آدمو عوض کنی. آدما رو بايد همون جوری که هستن بپذيريم يا نپذيريم ...
گاهی وقتا که میبينم شناختم دربارهی يه آدمی اشتباه بوده، خيلی دلم میگيره ... حقيقتش اينه که شناخت آدما خيلی سخته. خيلی سخت ...
يه آدم ممکنه برای يه مدت بتونه نقش بازی کنه، اما برای هميشه نمیتونه. تازه اونموقع است که افسوس میخوری و به خودت میگی يعنی اين همون آدم بود؟
دوستیهايی که عميق میشن، خيلی ارزشمندن. تجربههای تازه معمولا خيلی سخت عميق میشه. آدم ممکنه با دوستای قديميش؛ آدمايی که ديگه شناختتشون؛ گاهی به مشکل بربخوره، اما خوب که به قضيه نگاه میکنه میبينه همين مشکلا و کدورتا، حتی دوستی رو عميقتر میکنه. پريروز با يکی از بهترين دوستام حرفم شد. يه کم که گذشت، ديگه داشتيم قشنگ با هم دعوا میکرديم ... دلم گرفت ... يه مدت بعد، نشستيم با هم حرف زديم. چهقدر خوب بود. شايد اونموقع حتی بیرحمانه از هم انتقاد کرده بوديم اما ... الان فکر میکنم حتی بيشتر از گذشته دوستش دارم.
خوشحالم هنوز هم آدمايی هستن که مثل منن، میشناسمشون، و باهاشون راحتم. شايد گاهی با هم دعوا هم کنيم، اما قدر همم میدونيم ...
خيلی معلوم نيست چهجوری اتفاق ميفته اما يه دفعه میبينی بعضی آدما شدن ثابت زندگيت. يعنی میدونی، زندگيت با اين آدماست که تعريف میشه و معنا پيدا میکنه. يعنی يهدفعه حس میکنی که بهشون نياز داری و بهت نياز دارن ...
بعضی آدما رو نبايد فراموش کرد و اصولا اگه آدم بخواد هم نمیتونه فراموششون کنه اما ... بعضی آدما رو بايد فراموش کرد. حتی اگه خيلی سخت باشه فراموش کردنشون ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر