شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۳

امروز دقت کردم ديدم از هفت هشت تا کاستی که تو ماشينمه، بيشتر از نصفش، آهنگای ديمبلو ديشوئه! چه می‌دونم مثلا اندی و منصور و اين‌جور چيزا. بعدش فکر کردم يه زمانی چه‌قدر مسخره می‌کردم آدمايی رو که از اين مدل آهنگا گوش می‌دن و خودم به شنيدن کم‌تر از سونات مهتاب و چهارفصل و چه‌ می‌دونم نی‌نوا و رازنو رضايت نمی‌دادم.

البته نه این‌که الان ديگه موسيقی کلاسیک یا سنتی خودمونو گوش ندم ديگه ولی خُب مثلا« آره، آره، دوسش داره ... » هم گوش می‌دم و هيچ‌ احساس خجالت نمی‌کنم!

نمی‌دونم واللا. گمونم آروم آروم مبتذل شدم رفته خودمم خبر ندارم!

هیچ نظری موجود نیست: