یکشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۳

گاهی وقتا، آدم پا تو يه راهی می‌ذاره؛ بعد وسطاش می‌ترسه؛ چون فکر می‌کنه نکنه غلط باشه. اون‌وقته که مردد می‌شه ادامه‌ش بده يا نه...

گاهی وقتا، آدم مجبور می‌شه انتخاب کنه؛ اما نمی‌خواد اين‌کارو بکنه؛ چون جراتشو نداره. به همين خاطر سعی می‌کنه تا اون‌جايی که می‌تونه کشش بده ...

گاهی وقتا، آدم فرار می‌کنه؛ می‌زنه زير همه چيز ...

گاهی وقتا هم آدم خالیه؛ خالی ِ خالی ... هيچ‌کاری نمی‌کنه و اجازه می‌ده زمان به طرز احمقانه‌ای بگذره ...


هیچ نظری موجود نیست: